از تصادف جان سالم به در برده بود و میگفت٬زندگی اش رامدیون ماشین مدل بالایش است...وخدا همچنان لبخند میزد
از صدای گذرآب چنان می فهمم
تند تر از آب روان عمر گران میکذرد.
زندگی را نفس است ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست
خدایا...!به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم٬نامم را گذاشتند باجنبه!بی آنکه بدانند٬خندیدم تا صدای شکستنقلبم را نشنوند...!
حکایت آن مرد را شنیده ای؟که نزد روان پزشک رفت واز غم بزرگی که در دل داشت گفت٬دکتر گفت:به فلان سیلک برو آنجا دلقکی است آنقدر میخنداندت تا غمترا فراموشکنی.مرد لبخند تلخی زد و گفت:من همان دلقکم
نگرانچی هستی گاهی خدا درهاو پنجره هارا قفل میکند٬زیباست اگر فکر کنی که بیرون طوفانهوخدا میخواد از تومحافظت کنه.پس بخند...
هرگز به گذشته بر نگرد!اگر سیندرلا برای برداشتن کفشش بر میگشت هیچ وقت یک پرنسس نمیشد!
قندیل!تندیس قطره هاییست که تسلیم جاذبه نشدند.تسلیم رنج های زمین نشو...!
❀✿دخترآفتاب 92❀✿...برچسب : نویسنده : faezeh faez بازدید : 1106